دوازده نفر هم جزو نفرات [تخریب] الامّیه بودیم. خیلی با احتیاط رفتیم سمتِ اسکلۀ الامّیه... همتی فرمانده ناوچۀ پیکان آمد روی عرشه و گفت: «در رادارم دو تا هدف دارد میآید طرفم. من مجبورم درگیر شوم. شما باید سریع تیانتیها را روی اسکله خالی کنید... احتمال درگیر شدن با این ناوچهها هست. قبل از اینکه بروم تو بُردِ موشکشان، باید آنها را بزنم.» پنج دقیقه بعد دیدیم گلولههایی دارد از ناوچۀ پیکان شلیک میشود. ناوچۀ پیکان با ناوچۀ عراقی درگیر شده بود. چیزی روشن شد و بهصورتِ نورانی خورد به هدفی و منفجر شد. پشتش گلولههای توپ ناوچۀ پیکان شلیک شد. ما در آن تاریکی فقط تماشا میکردیم و همهاش دعا میکردیم: «خدایا، ناوچۀ پیکان بتواند ناوچۀ دشمن را بزند.» چون میدانستیم که فقط با پیروزی ناوچۀ پیکان میتوانیم از اسکله سالم برگردیم.
فروشگاه اینترنتی بازارمج ارایه دهنده محصولات فرهنگی و هنری و متعلق به حوزه هنری استانگیلان میباشد
جهت مشاهده خلاصه وضعیت سفارش خود ، کد رهگیری که در پایان سفارش دریافت نموده اید را در کادر وارد نمایید.